شاهکار |
گاهی آنچنان غرق میشوی در حال و هوایت که خود حس نمیکنی... آنچنان نفست میگیرد که دیگر دنیا و آدمهایش از یادت میرود بغضت که شکست تو هستی و محبوبت... امام رئوف من... یاور من... آنچنان دلم برای صحن و سرایت گرفته که من مانده ام و یک دل هوایی ایستادن و چشم دوختن به گنبدت شده برایم یک آرزو... آرزویی که در دلم غوغایی کرده جانم را هم اگر برای لطف و رحمتت فدا کنم کم است... تمام آرزوهایم را کنار گذاشته ام با تمام وجود زیارتت تمام چیزیست که میخواهم... :( بیایم و روبروی ضریحت بایستم و سر فرود آورم در برابر لطف پروردگارم
بهترین یار و یاورم... مرا از درگاهت برانی من چه کنم؟! :( پنج شنبه 90/12/18 .:. 10:24 عصر .:. Elnaz
.:. دیدگاه
|